آپ!!

واقعن شرم آوره!! آدم وبلاگ داشته باشه و ا هفته آپ  نکنه!! اما اگه میدونستین تو این 1 هفته جه بلایی سرم اومده بهم حق می دادین...خوب باید همه چیز رو خلاصه بگم چون الان مسافرت هستم  و تا جمعه هم بر نمی گردم اینجا هم باید بیام کافی نت واسه همین تا جمعه نمی تونم آپ کنم....

بالاخره ماشینمو صحیح و سالم تحویل گرفتم.

ولی دلیل اصلی آپ نکردنم هم همین بود ..تو حالت روحی بدی بودم...1 هفته خواب و خوراک نداشتم اینقدر مساله حاد بود که منکه همه چیزو اینجا مینوشتم  دیگه اونو نتونستم بنویسم.همین هم داشت پدرمو در می اورد ولی خوشبختانه تو این مدت یاد گرفتم بیشتر احساساتم رو کنترل کنم و فکر میکنم مدیریت بحران خوبی داشتم تو این قضیه...البته اون خودش هم خیلی کمککرد برای حل مساله مثل  sms های عاشقونه ای که تو این 10 ماه حتی 1 بار هم نفرستاده بود.و فکر نمیکردم هیچ وقت این حرفها رو ازش بشنوم  یا گل خریدن و آوردن دم در خونه، یا تلفن پشت تلفن  و معذرت خواهی  شفاهی و کتبی و تئوری و حضوری و آف لاین و آن لاین(!) و گفتن اینکه شر منده ام و تو خیلی مهربونی و ...از این حرفها!! میگم چقدر خوبه گاهی وقتها یه  همچین مسائلی پیش باد و برگ برنده بیاد دستت و طرف هم بره تو موضع ضعف ها!! البته من اصلن  دوست ندارم جوجومو تو همچین حالتی ببینم و به خودش هم گفتم قضیه رو فراموش کنه ولی خوب از شما جه پنهون که خیلی حال داد!!تلافی این 10 ماه که برگ برنده دست اون بود رو در آوردم!!حالا هم تصمیم گرفتم دیگه  عین این عقده ای های ندید بدید هی قضیه رو کش ندم .اون دیگه تنبیه شده و به این نتیجه  رسیده  که کارش اشتباه بوده ..فعلن همین برام کافیه.

امروز به وبلاگ همتون سر میزنم منو ببخشین که دیر کردم ...گفتم که با یه  مشکل بزرگ  دست و پنجه می کردم...تا بر می گردم همه مواظب خودتون و همین طور بلاگ من باشین   تنهام نذارین...مثل همیشه

دوستتون دارم و منتظر پرتو های  قشنگتون هستم ...

 

نوشته شده توسط آفتاب در ساعت 2 بعد از ظهر  38 پرتو

پنجشنبه 14 تیر1386

خواب آخر...

وااااااااااای بچه ها!!! این سی دی جدید عصار رو (البته زیاد هم جدید نیست، منظورم آخرین سی دی شه) اگه تا حالا نشنیدین نصف عمرتون بر فناست!! این آهنگ جدید وبلاگم یکی از بهترین آهنگهای همین سی دی یه...و یکی از بهترین آهنگ های عاشقونه ایه که تا حالا شنیدم..موزیک که حرف نداره و توسط ارکستر سمفونیک لندن به رهبری شهداد روحانی اجرا شده...موزیکش زمین تا آسمون با آلبومهای امروز که تو بازاره فرق داره که فقط با یه سینتی سایزر اجرا شدن!! موزیک این آهنگها تو عمق روح آدم نفوذ می کنه...تا شنیدمش پریدم و یکی دیگه واسه جوجوم خریدم و رفتیم خونشون و با هم تو نور کم رنگ آباژور اتاقش گوشش کردیم... بهش گفتم ای آهنگو انگار من واسه تو خوندم!!گفت نه!!توش "گیسو "داره!! اینو من واسه تو خوندم وقتی می خوابی...

البته دلیل اینکه این قدر این آهنگ که گذاشتمش تو بلاگم روم تاثیر گذاشته اینه که وصف حاله!! یعنی اصلن انگار "شاهکار بینش پژوه" این ترانه  رو که واقعن شاید بهترین شعرش باشه در وصف حال من گفته... واسه وقتی که شبها عشقم خوابه و من تا صبح نگاش می کنم و دلم نمیاد چشمهامو ببندم ...وقتی که نگاش میکنم و احساس می کنم این زیباترین موجودیه که خدا تا حالا آفریده...که اگه خودش هم بخواد دوباره نمی تونه همچین موجودی رو خلق کنه!!...وقتی که آروم با انگشتهام صورت نازنینشو نوازش میکنم ولی از ترس اینکه بیدار بشه زود دستمو پس می کشم... تمام شب نگرانم که پتوشو از رو خودش پس نزنه...هر وقت این کارو می کنه آروم دوباره پتو رو می کشم روش... به من می گه تو رفتارهات با من خیلی مادرانه است!!عین مامانا که مواظب بچه هاشونن مواظبمی...!!صبح وقتی بیدار میشیم و میرم خونه احساس می کنم عطر تنش تا دیدار بعدی از وجودم بیرون نمیره...واقعن بوشو حس میکنم تمام مدت... و شبهای بعد که باید بدون اون باشم...چه دردناک و در عین حال انتظار دوباره با اون بودن  چه شیرینه...

من بی تو می میرم نرو

من بی تو می میرم بمان

با من بمان ای عشق من

زین پس دگر هر چه تو می گویی همان....

دوسِت دارم زیباترین عشق روی زمین...

 

نوشته شده توسط آفتاب در ساعت 0 قبل از ظهر  60 پرتو

دوشنبه 25 تیر1386

جوابیه

دوستان عزیز...یکی از نظراتی که به طور خصوصی برام فرستاده شده رو میذارم تو این پستم و از همتون می خوام که لطف کنین و نظرتونو بگین فقط وقتی بیاین و اینها رو بخونین که حوصله دارین و به طور کامل میتونین این پست رو بخونین...وگرنه من اصلن ناراحت نمیشم...فقط دوست دارم همه رو کامل بخونین و بعد نظر بدین.ممنونم!...نمیخواستم این کارو بکنم ولی این آقای محترم نمی دونم از چی سوخته  و کجاش سوخته که این حرفا رو به من میزنه!!آخه اینکه من با عشقم می خوابم یا نه اصلن به اون که حتی منو 1 بار هم ندیده تو زندگیش مربوط میشه؟!!اینکه من واقعن عاشقم یا همه حرفام مزخرف محضه به اون مربوط میشه؟!!خوب هر کی دوست نداره طرز فکر منو نیاد تو بلاگم!! یا اگه می خواد نظر خودشو به همه بفهمونه زحمت بکشه یه وبلاگ درست کنه!!دیگه این فضولی ها چیه؟!!متاسفانه ما ایرانی ها حتی از وبلاگ هم نمی تونیم درست استفاده کنیم و بلاگ میشه جایی برای فرو نشوندن عقده های سر کوب شدمون و یه چیزی میشه تو مایه های فضولی تو کار همسایه !! چه تو ایران باشیم چه اون سر دنیا!!

متاسفانه اون کامنتها رو حذف کردم از تو صفحه و الان ندارمشون....ولی از جواب من به اون می تونین بفهمین قضیه چیه!آقا با لحنی شدید بر من خرده گرفته اند که اینکه من عاشقشم آدم نیست و من هم عاشق نیستم چون با عشقم می خوابم!! میفرمایند خودشون هزارتا از این مورد ها داشته اند ولی نه با عشقشون!!چون آدم اگه کسی رو دوست داشته باشه باهاش نمی خوابه!! این هم جواب من به ایشون در اولین نامه:

سلام دوست عزیز.من آفتاب هستم .ممنون که اومدی پیشم.من از حرفات ناراحت نشدم...فقط احساس می کنم تو یا معنی عشقو نمیدونی یا تا حالا عاشق نشدی!!دوست عزیز اون هیچ وقت از من نمی خواد شب برم پیشش بمونم!!این من هستم که همیشه پیشنهاد میدم اگه دوست داره با هم باشیم و جالب اینجاست که بدونی اگه اون بخواد با 3 سوت هزارتا دختر آماده هستن که بریزن خونشون و هر کاری دوست داشت براش انجام بدن...اما اون بنا به دلایلی این کارو نمی کنه...و واقعن اینجوری نیست که من وقتی میرم اونجا با هم همیشه س ک س داشته باشیم...بارها شده که 24 ساعت پیش هم بودیم و عین دوتا دوست با هم فیلم دیدیم و موزیک گوش دادیم و راجع به مسائل و قضایای دنیا حرف زدیم و با هم غذا خوردیم بدون اینکه حتی رابطه ای در کار باشه.من 27 سالمه و تا به امروز دیگه می تونم تشخیص بدم یه نفر آدمو واسه چی می خواد!!دختر 18 ساله نیستم که!!بعدشم من اصلن فکر نمی کنم رابطه جنسی با عشقت اشکالی داشته باشه...اصلن عشق از رابطه جنسی جدا نیست....نه اینکه مثل دختر و پسرای الان اول بری س ک س کنی با طرف و بعد تازه فکر کنی که دوسش داری یا نه؟!!من بعد از 27 سال عاشق شدم و با علم اینکارو کردم...اگه می خواستم احساساتی فکر کنم از همون 18 سالگی که همه شروع کردن این کارو می کردم...ببینم داشتن یا نداشتن س ک س رو چی مشخص می کنه؟ 4 تا جمله ی عربی که یه آخوند واسه آدم می خونه؟ یا قلب آدم؟...ببین متاسفم من اصلن به مذهب این جوری هیچ عقیده ای ندارم و از چیزی که بخواد دست و پای آدمو خیلی بی دلیل ببنده بیزارم...آره با هر پسری که از راه برسه آدم س ک س نمی کنه...ولی با عشقش...اونم وقتی یه دونه باشه...اگه نکنه احمقه!!اصلن آینده یعنی چی؟ چی آینده رو می سازه؟ من چرا باید لذت (نه لذت جنسی) با اون بودن رو به خاطر یه آینده ی مبهم از دست بدم؟...کی می تونه آینده رو پیش بینی کنه؟...شاید من فردا دیگه نباشم!!پس الان رو که هستم هم از دست بدم؟!!نه...الان آینده ی 1 ماه یا 1 روز پیشه!!خوب آینده یعنی همین!! اصلن مگه قراره همه ی عشق ها به ازدواج ختم بشه؟!!اصلن آینده ی یه عشق به جز ماندگاری اون عشق توی ذهن و خاطر خود آدم چه معنی ای می ده؟

برای من همین که اون منو دوست داره و عاشقمه کافیه...من هم دوسش دارم و عاشقشم...و دوست من، عشق یعنی زیباترین و مقدس ترین چیز دنیا...اگه آدم با عشقش نخوابه پس با کی بخوابه؟

من نمی تونم همه چیزو خراب کنم چون ما زن و شوهر نیستیم!!آره تو یه تیکه ورق پاره هنوز زن و شوهر نشدیم...ولی از نظر من چون به هم وفاداریم و عاشق همیم، یعنی زن و شوهر

سخن از پیوند سست دو نام

و هماغوشی در اوراق کهنه ی یک دفتر نیست

سخن از گیسوی خوشبخت من است

با شقایقهای سوخته ی بوسه ی تو....

عشق یعنی این!! 

باز هم ممنون از اینکه نگرانمی و اومدی پیشم. ولی من خوشحال و خوشبختم و فکر کردن به اون بهم آرامش میده.خودمم رو هم گول نمی زنم...واقعن دوسش دارم و این بهترین حسیه که تا حالا داشتم

امیدوارم بتونی حرفامو درک کنی.همیشه شاد و پیروز باشی.

آفتاب...

و جواب ایشون!!:

 

 

؟ در تعجبم که گفتی 27 سالته ..از کجا میدونی دختر 18 ساله فهمش کمتر از شماست ! ...بگذریم ..من هم معنی عشقو بلدم هم عاشق شدم هم عاشقی کردم اما نه مث شما ...بهت برنخوره ها من همیشه رک حرفام رو زدم هر جا که بوده !هیچوقت هم نخواستم خودمو گول بزنم چون وجدان داشتم! طرز فکرت خیلی شبیه دخترای اینور آبه ! دختر به پسر پیشنهاد میده ! مشکلی که منم باهاش روبروئم دخترای ایرانن ! باورت نمیشه دخترای ایران بدتر از دخترای فرنگ شدن !! پر روئن و بی حیا !! میان پیشنهاد میدن هیچ ! س ک س هم میخوان!مایه هم میخوان به آدم بدن که باهاشون باشی تا از خماری یوقت ....بیخیال !

س ک س با عشق حالا یا از رو دوست داشتنه یا از رو هوس !! که اکثرا هوسه و بس ! و بعد از یه مدت که بگذره این دختره که ضرر میبینه حالا از هر لحاظش هم که حساب کنی ! عشق یعنی تا ابد !! یدفعه بگو کافرم و جونم خلاص !! دیگه چرا دین مردم رو میبری زیر سوال !! چون خوت به اصطلاح عاشق شدی و نمی تونی از طریق درستش بهش برسی ؟!

منم تو زندگیم خیلی از این موردا داشتم اما با کسی که عاشقشم هرگز سکس نداشتم و این اصلا نمیشه حماقت !!! میشه شجاعت ! میشه پاکی عشق !! اما نسبت به بهترینم تعهد کردم ! چون بهش اطمینان دارم از هر جهت ! من شناختمش بعد دلبسته اش شدم ! این یعنی عشق ! دیگه بدبینی معنایی نداره ! وقتی هم که پروژه اش رو تحویل داد به صورت رسمی و درستش میاد پیشم تا ابد که بمونیم برای هم ..و هرگز این حرفی که شما زدین رو بمیرمم بهش نسبت نمیدم ! که اگه اون اشاره کنه با 3 سوت هزار تا میریزن سرش !!!!! این حرفت واقعا منو برد تو فکر !! یا تو واقعا زده به سرت که این جوجوت شده عشقت !!! یا عین خیالت هم نیس که بهش بدبینی !!! بعد هم با یه کلمه که من واقعا دوسش دارم تموم حرفات رو بیخیال میشی!!! فکر میکنی خوشبختی یعنی یه کلمه حرف احساسی زدن و شنفتن !! واقعا برات .....

راجع به آینده پرسیدی که یعنی چی ؟؟!! آینده یعنی با عشقت باشی همیشه تو یادش زنده باشی همیشه کنارش باشی همیشه ! هم عشقت هم خودت بهم وفادار باشین نه برا لحظه ای زود گذر ..یه لحظه هم بدونش سپری نکنی ...آینده یعنی عشق پاکی که خداا بهت میده !! کی میتونه آینده تو رو با عشقت تضمین کنه ؟!! خودت ؟! یا اون ؟! یا هیچکدومتون...

تنها چیزی که باقی میمونه اینه که

سعی کن با این طرز فکرت در زمان حالت باهاش خوش باشی تا آرزو به دل نمونی !

 

امیدوارم ! که بهت وفادار باشه ...و خوشبختی رو همیشه داشته باشی ! و همیشه خوشحال باشی !

منم فقط نظرمو گفتم ! امیدوارم برا لحظه ای هم که شده با فکر بری جلو ! نه از رو احساس یا بقول خودت عشق

و دوباره جواب من:

دوست عزیز اون ور آب!!من نگفتم فهم دختر 18 ساله از من کمتره!!گفتم اونا از روی احساس عمل میکنن!!جواب همه ی حرفاتم تو میل قبلی دادم..اون دخترایی که میان واسه اینکه تو خماری نمونن پیشنهاد میدن وضعشون خرابه!!عشق نمی فهمن که چیه!! بازم تکرار می کنم منظورتو از رسمیت و به طور رسمی با هم بودن نمی فهمم!!رسمیت عشق رو چی مشخص میکنه؟ یه تیکه کاغذ که بگیری رو آتیش می سوزه و نابود میشه؟ نه عزیزم رسمیت عشق تو دل آدمه!!

تو دلی که خوب می دونه کی خودشو گول می زنه و کی به خودش راست میگه!!این چه رسمیتیه که هزارتا مرد زن دار یا زن شوهر دار رو به راحتی می بره تا با یکی دیگه به جز شریک رسمیشون بخوابن؟!! تو عشق از هیچی نباید دریغ کنی!!حتی از روحت!!جسم که دیگه چیزی نیست و اصلن متعلق به عشقته

من هم دین مردم رو اگه بردم زیر سوال چون جای سوال داره

دینی که همه چیزش به  4 تا حرف عر بی بنده خنده داره!! و از اون خنده دار تر ما آدمها که خودمونو با این چیزا میذاریم سر کار و بعد به خودمون میایم و میبینیم پیر شدیم و باید بریم و دلمونو به این خوش میکنیم که اون دنیا تو پل صراط دستمونو نمیکشن که بیفتیم پایین!!آره اگه دین به این چیزاست من کافرم!!

فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم

بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم

 

شما که هنوز فرق کسی که با عشقشه فقط و قلبش فقط واسه اون می تپه رو با اون خانومای محترمی که میان واسه یه شب حال کردن بهتون پیشنهاد میدن و به قول شما پر روئن و بی حیا!!! نمی دونین اصلن صلاحیت ندارین راجع به من و عشق پاکم نظر بدین...با همین دید به دنیا نگاه کنین !!ببینم کجا نوشته شده که همیشه پسرا باید تصمیم گیرنده باشن و دخترا منتظر بمونن تا یکی که فرقی هم نمی کنه دوسش دارن یا نه بیاد بهشون پیشنهاد بده؟!!امان از این مردای ایرونی که هرجا باشن و تو هر قرنی زندگی کنن بازهم اون تفکر مرد سالارانه رو دارن و فکر میکنن حوا از پهلوی چپ آدم آفریده شده تا بهش حال بده!!می بینی؟ این همون دینیه که این همه ازش دم میزنی!!ارزش زن اینجاست در دین ما !!بابا ما دخترا هم آدمیم...قوه ی تصمیم گیری و تشخیص داریم...حق انتخاب داریم...نه از بین کسایی که میان بهمون پیشنهاد میدن!!از بین کسایی که حتی ممکنه پیشنهاد هم ندن!!چرا همش بشینیم عین عروسک تو ویترین تا یکی که پول بیشتری میده بیاد و ما رو ببره!! حالا کیه که ضرر می کنه؟!!من نمی فهمم چرا دختر اگه با عشقش که فقط هم 1 دونه هست بخوابه ضرر میکنه!!لابد اون قضیه ی پشت در اتاق خوابیدن و اینها رو هم حتمن می خواین اون جا هم اجرا کنین نه؟ اصلن ببینم اگه پسرا با 100 نفر هم باشن(حتی به طور رسمی) کسی میفهمه؟جالبه!!خودت میگی تا خیلی ها از این موردا داشتی ولی با عشقت نه!!می دونی که دقیقن باید بر عکس باشه!!ما با این کارمون تقدس عشق رو میبریم زیر سوال...چون بدن و روح ما فقط متعلق به عشقمونه!!متعلق به دخترا و پسرای خراب و خیابونی نیست!!س ک س جزیی از عشقه...وگرنه خوب اگه این جوره تو حتی اگه به قول خودت به طور رسمی هم با عشقت باشی نباید باهاش س ک س کنی!!چون اون هنوز عشقته!! پس س ک س ممنوع!!پس بریم دوباره سراغ همون خیابونی ها!!چطوره؟ آهان یا شایدم بعد از اینکه اسمتون رو اون تیکه کاغذ پاره نوشته شد دیگه عشق تمم میشه ها؟ رسیدن  به عشق یعنی همین که اسممون بره اون تو و دیگه خداحافظ!! ما چرا این قدر خودمونو گول میزنیم آخه؟!!بعدشم من به جوجوم بد بین نیستم!!اگه مرد یا زن تو زندان باشن و هیچ انتخابی نداشته باشن هنر نیست که با هم باشن!!هنر اینه که 100 تا دختر آماده به خدمت به جوجوم هستن و اون اونا رو نمی خواد و حتی فکرشو هم نمیکنه که با اونا باشه!!این واسه من ارزشمنده نه اینکه بذارمش تو منگنه و بعد بگم ببین!!فقط با منه!!...به هر حال با این تفکر،امیدوارم که اون

دنیا بعد از 120 سال تو بهشت بهتون خوش بگذره در ضمن باز هم میگم!!من به عشقم رسیدم و مثل شما منتظر نیستم تا ببینم آینده چی میشه!!من در زمان حال زندگی می کنم و آینده برام همین امروزه...عقل حکم می کنه که به خاطر آینده ی مبهم زمان حال رو خراب نکنیم. من نمی فهمم این چه عشقیه که باید بهش برسی!!باید به چیش برسی؟!!به کجاش؟!!من به عشقم رسیدم و در کنار خودم دارمش!!آینده هم مال شما!!من با زمان حال و احساسات پاک خودم و اون حال میکنم.عشق یعنی همین!!ببینم اگه خدای نکرده شما به عشقت "نرسی" یعنی همه چی کشک دیگه نه؟!!یعنی اون آینده ای که اینقدر واسش صبر کردی دود میشه و میره هوا دیگه؟نه؟

و جواب ایشون:


اولا که سلام عرض شد
!

دوما جواب سوالاتت یکی یکی !

اینو میدونم که دختری که تو خماری باشه و وضعش خراب باشه چندان تفاوتی با کسی که ادعای عاشق شدن میکنه و در حین عاشقیش و زمان حال ! سکس میکنه و بقول خودش حال میکنه و شارژ میشه نداره !! (منظورش منم!! ها ها!!)این که از این !هر چند تو باز حرف خودتو میفهمی چون کارتو کردی !

حالا سوال دومت ! که منظورم از به طور رسمی با هم بودن چیه ؟!! یعنی واقعا نمیدونی چیه ؟!! یا خودتو با این اراجیفت گول میزنی ! چرا اون معشوقی که اینقدر دم از وفا و معرفتش میزنی که بغیر از تو با کس دیگه ای نیس نمیخواد همیشه باهات باشه ! فقط قانعت کرده به حال ! از کجا معلوم که ...

بیخیال ! مهم نیس !

سوال بعدیت چی بود ؟!

آهان ! راجع به دین حرف زدی ! من خودمم هیچ ادعایی ندارم اما منکرش هم نیستم ! بهشت هم نمیرم ! اگه رفتم با هم میریم !

صلاحیت و نظر دادن راجع به خودت و عشقت هم همین که خودتون میدونین کافیه ! چرا جوش میزنی خانوم خانوما !

هیچ جایی هم ننوشته که دختر نمیتونه پیشنهاد بده !! خوش باش عزیز کسی که مزاحمت نیس ! هست ؟!

اینی هم که گفتم با خیلی ها همچین موردایی داشتم منظورم دخترایی که میخوان خودشونو بچسبونن بهت ! اما خودت نخوای !

والا من محل ...هم به هیچ کدومشون نمیذارم چه برسه به اینکه بخوام باارزشترین ..رو در اختیارشون بذارم ! عمرا !

عشقم هم به موقعش ! چون برا همیشه میخوامش نه برا حال ! و فقط حال !

گذشته و حال و آینده من که الانه ! عشقمه ! و هیچ دلهره ای هم برا از دست دادنش ندارم چون مال منه ! عشقی هم که مال خودت شد از همه نظر مال خودت هم میمونه ! چیزی به اومدنش نمونده که خانوم خونه ام بشه ! دربست نوکرشم هستم ! ما خیلی وقته بهم رسیدیم اما نه از راه س ک س ! بلکه از راه دل و احساس ! و تعهدی که حق هر خانومیه لازم بوده براش انجام دادم (لابد منظورش وفاداریه که با هیچکس نخوابیده!!)و بخاطر تحصیلاتش یه مدتی رو ازش دور بودم اما نه زیاد ! چون مطمئن بودم که دارمش ! هم احساسی هم رسمی ! خودش هم که کلی راضیه چون با خیال راحت میاد اینجا بدون هیچ نگرانی چیزی ! و با خیال آسوده به زمانمون ادامه میدیم ...

عشق هیچوقت تموم شدنی نیس که با یه تیکه کاغذ تموم بشه ! اونقدرا دیگه اهل دل هستم که بدونم آفتاب عزیز! نکنه فقط تو دنیا یه شما هستی که معناشو میدونی ؟؟؟؟

خدا رو شاکرم که بهش رسیدی ! و خوشحالم که منتظر نیستی که ببینی آینده ات چی میشه ..و همون عقل خوب حکم میکنه ! بموقعش ..

ما که بخیل نیستیم ! آینده هم مال شماست ..خوش باشین چه در حال چه در آینده ای که همین فرداست !

در ضمن اگه با حرفام که از رو عقل و احساس بود یه جاهاییش بهت برخورد به بزرگواریت ببخش ما رو ..

بقول خودت گذشت زمان همه چیز رو معلوم میکنه !

شاد سرحال و موفق باشی هموطن عزیز !!"

حالا به نظر شما اگه من یه نامه با این مضمون بنویسم که زیاد هم به این به اصطلاح عشقش خوشبین نباشه چون معلوم نیست در نبود ایشون داره چیکار می کنه اشتباه کردم؟!! اگه طرز فکر این خانوم هم مثل ایشون باشه خوب خیلی راحت میتونه با همه س ک س کنه جز این به اصطلاح عشقش دیگه!!نه؟!!

ترو خدا دیدین چه حرفایی رو به من نسبت داده؟!!من هم واسش میل زدم و گفتم اصلن تو فکر کن من هم مثل اونهام!! ببینم خیالش راحت میشه یا نه!! دیگه هم اگه هر میلی ازش بیاد بازش نمیکنم و نظراتشو هم نمی خونم...من سعی کردم همه چیزو براش توضیح بدم و نمی خواستم بهش توهین کنم با اینکه اون به عشقم توهین کرده بود...ولی خودش خواست!منهم فقط چشماشو به روی حقیقت باز کردم! اما:

در نگاه آنان که پرواز را نمی فهمند هرچه اوج بگیری کوچکتر خواهی شد!!

 

دوستت دارم زیبا ترین و خالصانه ترین و صادقانه ترین عشق روی زمین!! چه اسممون بره تو اون تیکه کاغذ، چه نره!! و خاطره ات تا جاوید جاودان در ذهنم باقی خواهد ماند....

نوشته شده توسط آفتاب در ساعت 11 بعد از ظهر  87 پرتو

سه شنبه 2 مرداد1386

رای اکثریت!!

به علت استقبال گسترده ی دوستان از قالب وبلاگ، قالب جدید در مدت کوتاهی  در خدمت شما خواهد بود!

بابا چه گیری دادین به قالب آخه شما بچه ها!! خوب من قالب مداد رنگی دوست دارم!! پس چرا خودم می تونم بخونم همه روراحت؟!!


بازگشت آفتاب!!

سلام!! من برگشتم...با یه وبلاگ و با یه خونه ی جدید...دلم برای همه تون بی نهایت تنگ شده بود...آدرس خیلی از بچه هارو ندارم.امیدوارم با کمک شما بتونم پیداشون کنم...فعلن دارم آرشیو قبلیمو وارد می کنم و از اونجایی که هنوز تمدن به این نقطه از شهر تهران صادر نشده با این سرعت اینترنت فکر کنم یک هفته ای طول بکشه تا همه ی چیزایی که تونستم با کمک رهای عزیزم ( که نمی دونم چه جوری زحمتشو جبران کنم) به این وبلاگ وارد کنم...وبلاگ قبلیم به دلیل شیطنت بیش از اندازه م فیلتر شد و من هم که هیچی از آرشیوم رو سیو نکرده بودم تا مرز سکته پیش رفته بودم که رها به دادم رسید و کاری کرد که فکر نکنم از پس هیچ بشری روی این کره ی خاکی بر بیاد! رهای عزیزم ممنون...امیدوارم به همه ی آرزوهای قشنگت برسی.