وااای بچه ها مرسی! دوستتون دارم! ممنون که اعتماد به نفس از دست رفته م رو با کامنت هاتون بهم برگردوندین! خوب شما که این همه ماهین چرا همیشه همین قدر برام کامنت نمی ذارین مثل وبلاگ قبلیم؟!!( در دیزی بازه...!!)

ممنون از همه که کلی شرمنده م کردن...آ می گم چه طوره مزایده رو این بار یه کمی ببرم بالاتر ؟ با 100 تا شروع می کنیم!!! نبوووود؟!! (شوخی کردم بابا چه زود عصبانی می شین!! این قدرا هم جو  گیر نیستم دیگه!)

از همه ی دوستانی که حتا با گذاشتن مقادیر زیادی نقطه(!) به زیاد شدن  کامنت ها کمک کردن تشکر می کنم! ولی منظور من اصلن این نبود!! من اصلن اهل تقلب در شمارش آرا نیستم! ولی خوب این نقطه ها هست و مدارکش هم موجوده!

دوستتون دارم.


آهای جوجوی خوشگلم ، بازم لازمه که بگم دوستت دارم یا دیگه خودت می دونی؟ با این که خیلی شیطونی و هنوزم اون معادله برای من حل نشده و توجیهات و توضیحات ِشبانه روزی تو منو متقاعد نکرده،...امامتاسفانه همچنان دوستت دارم!تورو به جون آفتاب دیگه از این کارا نکن...من برات همه چی می شم...وکیل و دکتر و دانشجوی بورسیه و تهیه کننده و صدا بردار و کارگردان و گوینده و گزارشگر و کارمند بانک و طراح داخلی و خارجی و راننده و مکانیک و همه چی!! هر چی که تو بخوای! فقط دیگه از این روابط به قول خودت سالم و فارغ از جنسیت با کسی برقرار نکن! اگه برای تو جنسیت طرف مهم نیست، برای من مهمه!بابا بفهم! الاغ!! بفهم! برای من مهمه!

باااااااااااشه؟!

اطلاعیه!

از وقتی اون وبلاگم بسته شد خیلی از دوستامو گم کردم و تعداد کامنت های موجود روحم رو ارضا نمی کنه!! 

تا کامنتهای این پست به عدد 80 نرسه من از نوشتن معذورم!

سه معادله ی ساده ی چند مجهولی...

معادله ی اول: 

فرض کنیم نیمی از جمعیت کره ی زمین رو جوانان تشکیل بدن! حالا فرض کنیم تو می خوای یه سرچ انجام بدی در مورد دانشگاه های روی این کره ی خاکی اونم دانشگاهی تو ینگه ی دنیا! حالا فرض کنیم نیمی از این جمعیتِ جوان در حال تحصیل باشن. حالا فرض می کنیم تو یه جوری توسط یه آدمی که قبلن می شناختیش آیدی یکی از این افراد رو که در حال تحصیله پیدا می کنی و در مورد دانشگاه تحقیق می کنی! خوب...از نظر آماری چند درصد ممکنه این فرد یک "مونث" باشه؟!!  

حالا فرض کنیم که اصلن تو راست می گی و هیچ قصدی به جز سرچ نداشتی!( اینترنت و گوگل و یاهو و این کوفت هارو برای چی ساختن؟!) حالا هم به این نتیجه رسیدی که اصلن به درد تو نمی خوره دانشگاه اون ور اّب و داری همین جا ادامه تحصیل می دی تصمیممت هم جدیه...خوب حالا چند در صد ممکنه تو دوباره با این خانم ( که فقط به قصد تحقیق باهاش چت کردی و تحقیقاتت هم دیگه طبق گفته ی خودت تموم شده) بخوای دوباره چت کنی؟! درسته جواب برابر است با 0درصد!!  

خوب پس چرا هنوز آیدی این خانم توی مسنجر شما هست و مدارکش هم موجوده؟!!  

معادله ی دوم:  

فرض کنیم که شما دوستی داشتین که دست بر قضا تو این قحطی دختر ، ایشون دختر بودن! با این پیش فرض که این دوست طبق گفته ی خودت مربوط به 10 سال پیشه و 10 سال پیش خیلی کم پیش میومد که کسی موبایل داشته باشه و شماره ش هم عوض نشده باشه! حالا فرض کنیم که یه کسی مثل شما خیلی مایه دار بوده و از 10 سال پیش موبایل داشته و خطش هم عوض نشده!...چند در صد ممکنه دوستی که از بد روزگار مونث بوده از 10 سال پیش به این طرف هیچ خبری از شما هم نداشته باشه ولی شماره ی موبایل شما رو داشته باشه و بدون این که چک کنه ببینه این خط هنوز دست توئه یا نه، یییییهو خیلی اتفاقی روز تولدت رو یادش مونده باشه!! و برای تولدت بهت اس ام اس تبریک بفرسته و اسمش روهم زیرش بنویسه و انتظار هم داشته باشه تو اونو یادت باشه!؟

چند درصد ممکنه یه دختر که هیچ تریپی هم نداشته با یه پسر( اصلن فرض کنیم حتا تریپ هم داشته باشه!) این قدر مرتب و منظم باشه که از 10 سال پیش دفتر تلفنش رو گم نکرده باشه و اگر هم موبایل داشته، اصلن هیچ اتفاقی برای گوشیش نیفتاده باشه و یهو شماره هاش از بین نرفته باشه ؟ 

فکر نمی کنی معنیش اینه که یا با هم تو این 10 سال رابطه داشتین و یا اون دختر یه دختر خارق العاده و استثنایی و عاشق بوده که 10 سال شماره و تولد تو یادش نرفته؟!! یا خیلی احمق و کودن بوده که بدون این که ببینه شماره هنوز مال توئه یا نه بهت اس ام اس تبریک تولد بده؟! 

چند در صد ممکنه شماره ای که مربوط به 10 سال پیشه طبق گفته ی خودت، اولش با 3 شروع بشه؟!! تا جایی که من تحقیق کردم و یادمه شماره ی 3 خیلی که قدیمی باشه مال 6 یا 7 سال پیشه!!  

معادله ی سوم:  

فرض کنیم افراد زیادی در کره زمین مشغول انجام کارهای مختلف هستن و شغل های مختلف دارن...مثل وکالت، تحصیل، طبابت، روانکاوی،کار در سازمان های دولتی و غیر دولتی... 

چند در صد ممکنه تو هر وقت کارت جایی گیر می کنه یا به یکی از این افراد نیاز پیدا می کنی که باهاشون کار کنی یا اونا مثلن وکالت تورو به عهده بگیرن و یا مشاورت باشن یا همکارت یا دکترت یا کارمند بانکی که ازش پول می گیری،این فرد یک "مونث" باشه؟!! 

چند در صد ممکنه که تو به جای 20 دفعه در روز، 100 دفعه در روز به من خیانت کنی و زیر آبی بری؟!! 

چند در صد ممکنه که تو فکر کنی یه دختر 30 ساله ممکنه مثل بچه های 3 ساله گول بخوره و خر بشه و گوشاش دراز بشه؟!!  

چند در صد ممکنه که یه الاغی مثل من وقتی یه صد بار به یکی گفته "دوستت دارم"، حتا وقتی دیگه از اون طرف متنفر هم می شه طرف انتظار داشته باشه باز این جمله رو ازش بشنوه؟! 

چند در صد ممکنه که با این کارایی که می کنی و سوتی هایی که خودت می دی و چیزایی که من می فهمم تو از من پنهان کردی، من ازت متنفر بشم روز به روز؟!!!!  

می خوام اقرار کنم..بی اغراق!!  

من  

از 

تو 

متنفرم 

 

تمام.

تولدت مبارک!

امروز ۱۴ آبان ماه هشتاد و هشته...

و تو وارد بیست و ششمین سال زندگیت شدی....

با این که دلم می خواست امشب باهات باشم ولی طبق سنت این ۴ سال که تو ترجیح می دی روز تولدت تنها باشی( واقعن تنهایی؟!!) به جای امشب دیشب باهم تولدت رو جشن گرفتیم...یه جشن کوچیک دونفره...

باشه...اشکالی نداره اگه دوست نداری توی روز تولدت مزاحمت نمی شم، ولی اینو بدون که تو روز تولدم از من نپرسیدی دوست دارم چی کار کنم و برنامه م چیه! اومدی دنبالم و منو بردی با خودت بیرون!

من برنامه ای نداشتم...چون همیشه اولین و آخرین ترجیح من تویی برای همه ی روزهای و دقایق خوب...

اما تو...

تولدت مبارک پسر دوست داشتنی بیست و شش ساله ی من...

آرزو می کنم به همه ی آرزوهای قشنگ و هدف های زندگیت برسی...می دونی که با جون و دلم برای رسوندنت به همه ی اونا، تا همیشه همراهتم...

دوستت دارم...


تلقین پذیری مزمن...

خاک بر سرِ من...خاک بر سرِ من...خاک بر سرِ من... 

که این قدر از هر کس و ناکسی خواهش کردم برای تو وقت دکتر بگیرن...برای تویی که معنای هیچ چیزو نمی فهمی به جز استبداد!!
انتظاری ندارم که بخوای چیزی رو در حقم جبران کنی.چون من هر کاری می کنم نه برای لوس کردن خودمه و نه برای این که نشون بدم خیلی به فکرتم..فقط برای اینه که واقعن دلم می خواد که اون کارو برات انجام بدم...حالا هرچی که باشه.از هدیه تولد خریدن بگیر تا وقتایی که با وجود خستگیم میام دنبالت که چند لحظه ای ببینمت تا تمیز کردن اتاقت تا شام پختن برای تو تا وقت دکتر گرفتن...برای این نیست که خودی نشون بدم و بگم من هم هستم... ولی انتظار هم نداشتم که این طوری ریشه به تیشه ی همه چیز بزنی...

اما تو خیلی راحت دیشب بعد از این که من صبحش بهت گفته بودم امروز دیگه یکی قراره برام وقت بگیره،گوشی تلفن رو برداشتی و یهو به منِ از همه جا بی خبر که مثلن خیرِ سرم دیشب تولدم بود و با هم یه شب قشنگ رو گذرونده بودیم، با داد و بیداد گفتی: "آفتاب همش تقصیر توئه! من الان 2 هفته س که سر درد نداشتم اما تو می دونی من آدم تلقین پذیری هستم از وقتی بهم گفتی وقت دکتر می گیرم سرم درد گرفته و هرچی قرص می خورم خوب نمی شم و یک کلمه هم نتونستم درس بخونم!!! "

من چی کار می تونستم بکنم جز این که چون مهمون داشتم فقط جلوی خودمو بگیرم که اشکام سرازیر نشه...زشته اصلن...یه پیرزن 30 ساله که گریه نمی کنه! 

500 تااس ام اس دادی به این مضمون که" من هیچیم نیست و مریض نیستم و نه ام اس دارم و نه هیچی...بذار من رو درسم متمرکز باشم و این قدر منو اذیت نکن!! "

خیلی بی معرفتی...خیلی....به من چه که تو تازه 2 ماه قبل از امتحان یادت افتاده که می خوای تو این امتحانات شرکت کنی! به من چه که تو هر وقت اعصاب نداری و یاد عشق قدیمیت میفتی به من گیر می دی...  

آره عزیزم...تو از اولش هم نه مریض بودی نه سر درد داشتی نه هیچ مشکل دیگه ای...خیلی هم خوشحالم که همه ی اینا یه مسخره بازی مقطعی بود احتمالن برای این که واکنش آدمهای اطرافت رو ببینی!! خوب...دیدی؟ حالا دیگه تمومش کن این نمایش مسخره رو... 

از همه ی دوستانی که دارن تلاش می کنن برام اسم و آدرس دکتر بگیرن از جمله گالکسی عزیزم که خیلی خیلی کمکم کرد تو این مدت متشکرم و با کمال شرمندگی ازشون می خوان دبگه خودشونو به زحمت نندازن .

دیگه می خوام بشم بی خیال ترین آدم روی زمین..دیگه نم یذارم 30 سالگیمو خراب کنی...20 سالگیم که نزدیک 4 سالش با وجود تو به فا*ک رفت.اجازه نمی دم دهه ی 30 زندگیمو هم خراب کنی... 

امیدوارم همیشه سالم باشی.