همه چی آرومه، من چه قدر خوشحالم!!

این همه بهونه برای همین بود؟!!

برای رفتن؟!!!!

خوب عزیز من، رفتن که بهونه نمی خواد! دوست نداشتن که بهونه نمی خواد!آدمی که زیر سرش بلند می شه دیگه بهونه نمی خواد! آدمی که دلش جای دیگه س دیگه بهونه نمی خواد! دله دیگه!! حرف که حالیش نمی شه!

رفتن که این همه تهمت زدن و بهونه گیری نداره! می خواستی همه چیزو بندازی گردنِ من که وجدانت آسوده باشه؟!!که بعدن به خودتو همه بگی "اون لیاقت ِ منو نداشت و منو اذیت می کرد و غر می زد و گیر می داد؟!!"

باشه عزیزم! همه ی تقصیرای عالم گردنِ من!

تو تویِ این رابطه فقط سوختی و ساختی! تو مظلوم و معصوم بودی و هستی!


ای کاش همون روزی که دعوامون شد و 10 روز اون دقایقِ جهنمی رو تحمل کردم، دیگه آشتی نمی کردیم...کاش همون موقع تصمیممو گرفته بودم...این جوری الان 20 روز گذشته بود حداقل و باورش برام راحت تر بود!

الان دوباره باید همه رو از اول شروع کنم...همه ی اون روزا و دقایق جهنمی!

ولی اشکالی نداره...

اس ام اس دادی و پیشنهاد دادی با حرفای دیشب من(!)- که بهت اعتراض کردم واسه تهمتی که زده بودی-دیگه بهتره با هم حرف نزنیم چون همو نمی فهمیم و همو آزار می دیم و تو خیلی کار داری و سرت شلوغه!!و در واقع وقت نداری وقت گرانبهاتو با من و مزخرفات من بگذرونی!( این جمله ی آخرو تو نگفتی، برداشت شخصی خودمه)!!

باشه! اعتراضی نیست! یادته گفته بودم دیگه به هیچ چی اعتراض نمی کنم؟!

رو حرفم هستم!

آدم هر دفعه میفته باید دوباره بلند شه ، نه؟!

ای کاش همون دفعه که با مغز افتادم دیگه بلند نمی شدم!!

ای کاش همون دو هفته پیش رفته بودی، قبل از این که اون فحش ها تبدیل بشه به تهمت های دیشب!

ای کاش رفته بودم...

نیومدم این جا که اسرار زندگیتو بفروشم یا به کسی توهین کنم، فقط اومدم بگم این بار دیگه نه گریه و زاری در کاره و نه راز و نیاز!!...

فقط اومدم وبلاگم -جایی که تو ازم گرفته بودی -رو دوباره بهش سرو سامون بدم و از نو شروع کنم...

اومد به دوستای مجازیم که همیشه از تو بهم نزدیک تر بودن و منو خیلی بهتر می فهمیدن بگم سلام...

و به تو برای همیشه بگم خداحافظ...

.

.

.


به شانه ام زدی

که تنهاییم را تکانده باشی

به چه دل خوش کرده ای؟!

تکاندن ِ برف از شانه های ِ آدم برفی؟!


 گروس عبدالملکیان


دوستهای خوبم این پست مخاطب خاص داره! این پست رو ننوشتم که باز آه و ناله و زاری راه بندازم و شما بیاین منو دلداری بدین و راهنماییم کنین که چی کار کنم و بعدش چی می شه...بذارین این جمله های بالا آخرین جمله ها خطاب به اونی باشه که این وبلاگ رو براش درست کردم...اما از این به بعد دیگه پستهایی که می نویسم مخاطب خاصی نداره!برای خودم م ینویسم و دغدغه های س ی ا س ی و اجتماعی و فردیم! و شما هم می دونم که مثل همیشه همراهمین...

نظرات 76 + ارسال نظر
پسرک آبنبات فروش شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:21 ب.ظ http://lollipop01985.blogfa.com/

http://lollipop01985.blogfa.com

همون فقط شده بلاگفا

مونا شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:22 ب.ظ http://faghat-harf-nazan.blogfa.com


سیستم بکارت ترمیمی همراه با دستورالعمل استفاده

ایکاروس شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:54 ب.ظ http://sorooshgroup.blogfa.com/

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
خوبی؟
چطوری؟
کجایی پیدات نیست؟

پریسا شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:39 ب.ظ

احتمالا آشتی کردین که دیگه نمی نویسی اینجا...آخه به نظر میاد این خواسته ی جوجوت بود...قربونت برم تو ام که مث من فقط هارت و پورت داریبذار بعد دعوا یکم عصبانیتت بخوابه بعد پست بذار...هر جا که هستی شاد باشی

آوا یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:45 ق.ظ

کجایی پس؟
اولا اون دو تا کامنت منو حذف کن...
ثانیا میخوام شماره تماسمو واست بزارم چیکار کنم؟
ثالثا من پنج شنبه رو مرخصی گرفتم تهران میمونم.
رابعا این یکی کامنتم حذف کن.
زودباش بیا دیگه................

فاطمه یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:51 ب.ظ

سلام
کجایی خانوم خانوما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ویکی یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:42 ب.ظ http://zehnekond.blogfa.com/

خوب اگه واقعا میخواد بره باید ولش کرد...
تو هم اولش دلتنگی..غصه داری..فکر میکنی بدترین اتفاق عمرته..فکر میکنی خدا دوستت نداره..ولی بعد کم کم بیرنگن میشه ولی باز میتونی زندگی کنی..این زندگیه...

عسل چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:42 ق.ظ http://lonelyisland.blogfa.com

آفتاب خانوم کجایی؟؟؟؟ دلم واست تنگ شدهههههههههههههههههههه

صدف چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ق.ظ http://www.kalon.blogfa.com/

آفتاب جون این نامردیه !
یه شب تا صبح همه ی پستهاتو خوندمو اش ریختمو اشک ریختمو اشک ریختم

الهی بمیرم که چه دل پر دردی داری دختر
لطفا کامنتمو خصوصی نگه دار

مینا چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:31 ق.ظ http://minaonima.persianblog.ir

آرزومند تمام آرزوهایت هستم

چپ دست چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:43 ق.ظ

ما هم سال خوبی رو برای همه ارزو میکنیم

سیگار برگ چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:07 ب.ظ

ایشالا که 89 بهتر باشه اوضاع...88 که فقط همونی بود که پیشبینی کرده بودم! همش سوراخ و...
کارت با جوجو به کجا رسید؟!

رها جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:26 ق.ظ http://omidemoon-khoda.blogfa.com/

آفتاب خیلیا هستن عیدی ندارن
دل خوشی ندارن
غم از دست دادن عزیزاشونو دارن و مرهمی پیدا نمیکنن
فقط صبر باید داشت
میبینی صبر هم بایدی شده برا ادامه ی زندگی !









مواظب خودت باش

M!ss K*N*A*P جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:40 ق.ظ

آفتاب چطوری؟؟؟ چه خبر از رابطتون؟

aT شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ق.ظ http://ATLAC.BLOGFA.COM

ای بابا امید وارم تو سال جدید یه کمم که شده اوضاع مملکتمون بهتر شه هر چند چشمم اب نمیخوره... اما درسته ما بی شماریم ! خوشم اومد...
از جوجو نمیپرسم میدونم میخوای ازش چیزی نگی

تینا شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:50 ق.ظ

وای افتاب قشنگم... تمام سعی ام رو می کنم که بهتون ملحق بشم توی آخرین پنجشنبه ی سال... دوستت دارم خانوم شجاع و عاشق...

روح جوجو شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:51 ب.ظ

سلام آبجی آفتابی دلم واست تنگ شده خیلی!

مینا یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:13 ق.ظ http://minaonima.persianblog.ir

سلام آفتاب مهربونم
خوبی؟ خیلی بی‌معرفت شدی.
اوضاعم حسابی بهم ریخته. داغونم آفتاب.

فاطمه دوشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:12 ب.ظ

سلام
اگه تو امسال عیدنداری من ۳ساله که عید ندارم

[ بدون نام ] چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:21 ق.ظ http://http://www.sarzamineharz.blogsky.com/1388/12/04/post-175/

سلام منم می خوام واست درد دل کنم
خیلی حرف دارم ولی کوتاه میکنم
وقتی بار اول دیدمت دوباره عشق واسه بار دوم بهم خندید وقتی میومدم کلاس زبان تو اون پایین بودی کارای اموزشگاه رو میکردی در واقع من پیشت بودم تمام حواسم وقتی خواهرم گفت می خوای بری همکارم یعنی تورو خواستگاریکنه ... وای چه حالی داشتم ولی وقتی... خوب باقی ماجرام که خودت میدونی...
اگه تهمت زدم بهونه گرفتم واسه این بود که دوستت داشتم نه اینکه زیر سرم بلند شده نه اینکه می خواستم برم نه چرا هی میگی اخر این رابطه چه فایده داره چرا نخواستی با من ازدواج کنی .....
وقتی اس ام جواب نمدی وقتی ساعت ۷ شب اس ام اس میدی شب بخیر یعنی من باید برم...

چقدر گفتم فاصله نگیر نگیر حالا من می خوام وجدانم راحت بشه یا تو نخواستی زهره جان
اونبار من پیش قدم شدم واسه اشتی اینبار تو بیا فقط بیا زهره جان زودتر واسه خاطر خدا زودتر بذار با هم باشیم ما با هم خوشبخت میشیم بیا زهر جان بیا زودتر تا دیر نشده امضا مجتبی

نسیم چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ب.ظ

زمستان هر چه بود باریک و طولانی...دل ما هرچه شد سرد و زمستانی ...زمین اما دور از کینه ی بهمن ...نشسته با گل و خورشید به مهمانی به شاد باش شمیم بارش نم نم ...به فال نیک دیدار گل مریم ...بیا تا یک نفس شکرانه ی امروز به داغ دل فراموشی دهیم باهم بزن ای طبل باران..برقص ای بید مجنون ...رسیده پچ پچ گل به گوش خاک محزون تماشا کن در آینه ی نوروز نمی بینی غبار قصه ی دیروز ...
بهار مبارک

جودی آبوت پنج‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:13 ق.ظ http://www.sudi-s.blogsky.com

سالی پر از شادی و سلامتی براتون آرزو دارم [قلب]

چپ دست پنج‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:17 ب.ظ

فاطمه جمعه 28 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:19 ب.ظ

کوشی تو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

عسل جمعه 28 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 ب.ظ http://lonelyisland.blogfa.com

آفتابی سلام! خیلی کم پیدایی خانوم.امیدوارم که هرجا باشی سالم باشی گلم
آفتاب جونم سال نو رو بهت تبریک میگم و واست یه عالمه آرامش و امنیت آرزو میکنم امیدوارم بهترینها امسال واست رقم بخوره....
میبوسمت و دوست دارم

عسل (سمفونی حماقت) یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:15 ب.ظ http://WWW.GILLASSEABI.BLOGFA.COM

سلام عزیزم
سال نوت مبارک
به امید سالی بهتر . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد