یک توضیح!

  من نمی دونم بعضی از دوستای گل و عزیز و مهربونی که اینجا رو می خونن ترکن؟ فارسن؟ شیرازی هستن؟ جنوبی هستن؟ رشتی هستن؟ کرد هستن؟ اصلن ایرانی هستن؟!!!! آخه  من به چه زبونی باید با شما صحبت کتم عزیزان من؟!!  ببینین اینو یه بار دیگه می گم و دیگه تروخدا این موضوع رو پیش نکشین! خوب؟ بذارین دوست بمونیم مثل همیشه...

"عزیزان من، اولن این منم که فعلن نمی خوام با اون ازدواج کنم!! نه اون!! اون اگه الان به من پیشنهاد هم بده من قبول نمی کنم!چون هنوز ازش مطمئن نیستم...از دلش!! می فهمین دل یعنی چی.؟ ببینین من اون خدایی رو که اجازه می ده مردا با یه آیه ی عربی 5 تا زن عقدی و هزاران زن صیغه ای بگیرن و با همشون هم بخوابن به شرط این که عدل رو در روابط ج ن س ی بین اونا برقرار کنن( انگار همه چیز به س ک س ه واسه این خدای شما!!) نه خودشو قبول دارم و نه قولشو!! پس دیگه حرفی نمی مونه! واقعن چرا هنوز بعضی ها مثل اعراب 1400 سال پیش می خوان زندگی کنن؟! اونا سوسمار می خوردن شما هم می خورین؟!! اونا دختراشونو زنده به گور می کردن شما هم می کنین؟ یه سری از قوانین مربوط به حال و هوای یه دوره ایه و واسه زمان های بعد صدق نمی کنه و جواب نمی ده!! نمی گم ازدواج کار بیهوده ایه! نه! می گم همه چیز به عقد و شرع نیست...شرع تو دل آدمه...دل آدمه که یه چیزو بهش شرعیت می بخشه...فکر می کنین خدا از رابطه ی ج ن س ی دونفر که همو  عاشقانه دوست دارن و فقط با همن ناراحت می شه؟!! نه ! بر عکس خیلی هم خوشحال می شه. حالا اگه این دوتا آدم به اون شعور فکری رسیده باشن که تا آخر عمر بدون عقد و صیغه و ازدواج و محضر و آخوند و آیه و قران با هم بمون که چه بهتر...اگه نه خوب مجبورن ازدواج کنن که یه زوری بالا سرشون باشه که من این راه زوری رو اصلن نمی پسندم! به نظر من اگه طرف شلوارش به یه آیه ی عربی بند باشه همون بهتر که بره هر گ ه ی دلش می خواد بخوره!چه مرد و چه زن! این از این.

بعد هم من یادم نمیاد حتی یک بارم حرف از تست حا*ملگی و ب ی ب ی چک و تست خون زده باشم!! ما تو روابطمون همه چیزو رعایت می کنیم چون حتی اگه ازدواج هم می کردیم شرایط بچه دار شدن نداشتیم و این گناه بزرگیه که آدم به خاطر عشق و حال خودش یه موجود بیگناه رو بیاره و بعد بکشدش!! گناه اینه نه س ک س بدون عقد!!مگر این که بخواد با توجه به شرایط جامعه و خودش و با حساب کردن همه چیز نگهش داره...که اونم فقط چون تو جامعه ی ما این جور بچه ها هیچ حقی ندارن و حروم* زاده محسوب می شن حتمن باید ازدواج کنن!پس مطمئن باشین من تو این دو سال حتی یک بارم نه تست خون دادم نه ب ی ب ی چک گرفتم! دیگه نمی دونم چه جوری باید براتون توضیح بدم!

فقط بدونین الان چون من از دلش  و با من بودنش مطمئن نیستم، اگه خود خدا هم بیاد و بخواد عقدمون کنه و همه هم راضی باشن، من این کارو نخواهم کرد!...بابا من به همین راضیم!...به شرط اینکه اوضاع خوب باشه.خوب اگه ازدواج هم بکنیم و اون کارایی بکنه که من نمی پسندم که اوضاع بدتر می شه. نه؟ من می گم ازیه سرس از اخلاق و کارای جوجو خوشم نمیاد شما می گین ازدواج کنین؟!!مثل این پیرزن های قدیمی که تا یه مشکلی بین زن و شوهرا پیش میومد به زنه می گفتن "ننه بچه دار شو همه چی درست می شه!!"

 توروخدا دیگه از این حرفا به من نزنین...ببینین عقاید ما با هم فرق می کنه.اوکی؟ خدای من با خدای شما فرق می کنه.من شاید اصلن مسلمون نیستم!! من هیچ دینی ندارم ولی خدایی دارم که خیلی عاقل تر و مهربون تر از این حرفاست که بخواد دو نفر رو چون بینشون یه "قبلت"عربی گفته نشده و با هم س ک س کردن و همو  عاشقونه دوست داشتن و فقط هم با هم بودن از نظر روحی و جسمی،ببره تو آتیش سوزان جهنم بسوزونه و بندازه تو دهن مارها و بزنه لت و پارشون کنه و سرب داغ بریزه تو حلقشون!!"


نظر خواهی رو غیر فعال می کنم چون این فقط و فقط شفاف سازیه...نه جنگی با کسی در کاره و نه می خوام حرفمو به زور به خورد کسی بدم و به کرسی بنشونم...ایمان، دین، س ک س، ازدواج، عشق، خدا...همه و همه یه چیز کاملن خصوصی و شخصیه ..ما هم پیغمبر نیسیم که بخوایم همو به راه راست هدایت کنیم!...اگه هم کسی نظرشو می گه واسه ی کمکه فقط...نه به کرسی نشوندن حرف خودش...پس همو اذیت نکنیم!!کسی رو هم به خاطر گناه اون یکی نمی برن جهنم باز خواست کنن...نکنه خدای شما این جوریه؟!

**همتون رو دوست دارم و می دونم که فقط واسه ی کمکه همه ی حرفای برادرانه و خواهرانه تون.

نوشته شده در دوشنبه 14 مرداد1387ساعت 3 بعد از ظهر توسط آفتاب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد